باورهای منفی : سه گام برای رهایی شما

 

 

سلام همراهان گرامی

 

باورها ، اعتقادات ، حد و مرزها ، الگوها و تعمیم ها هستند . درباره زندگی ، درباره خودمان ، درباره دیگران که اغلب در طول زندگی ما را همراهی می کنند و متناسب با آن تحت تأثیر قرار می گیرند ؛ زیرا ما ناخودآگاه به دنبال تأیید صحت باورهای خود هستیم ، بطوریکه آن ها بیشتر و بیشتر در ناخودآگاه  ما لنگر می اندازند و در آنجا کار می کنند .

باورها روی  تصمیم گیری ها ، احساسات و عملکرد های ما  کاار می کنند . آن ها اغلب منفی بنظر می رسند و بر این أساس بر زندگی ما تأثیر می گذارند . این بدان معنی است که باورهای منفی مانع ما می شوند ، ما را محدود می کنند سرعت ما را کم می کنند و ما را کوچک نگه می دارند .

باورهای منفی ، شجاعت ، اعتماد به نفس و اراده برای کشف چیزهای جدید را از ما می گیرند ؛ آن ها ما را فلج می کنند و گاهی اوقات به ما اطمینان می دهند که راحتی را ترجیح می دهیم تا اینکه قدمی تازه برداریم .

باورهای منفی بیشماری وجود دارند که . اما بیشتر آن ها برای برای همه ما شناخته شده هستند زیرا ما اغلب خودمان چنین حس می کنیم و فکر می کنیم .

به عنوان مثال : من ارزشمند نیستم ، من جذاب نیستم ، من همیشه بد شانسی می آورم ، کسی مرا دوست ندارد ، من همیشه نادیده گرفته می شوم ، من موفق نمی شوم ، من محبوب نیستم ، من برای خودم ناشناخته هستم ، زندگی سخت است ، شما باید برای پول سخت کار کنید ، نابرده رنج گنج میسر نمی شود ، شما در زندگی چیزی را رایگان دریافت نمی کنید ، دوستی واقعی فقط در میان مردان است . باید خودم را جمع کنم و احساساتم را بروز ندهم ، وقتی خجالتی هستم کسی مرا جدی نمی گیرد ، در زندگی بال و بازو نیاز است ، من نمی توانم این کار را انجام دهم و ….

 

 

باور ها از کجا می آیند ؟

 

اغلب اوقات باورهای ما به ما تحمیل شده اند . زیرا ما آن ها را از پدر ، مادر ، مادربزرگ ، دوست ، خواهر ، معلم ، همسایه ،آشنا یا مربی در آن زمان شنیدیم و آموختیم تا اینکه سرانجام آن ها را به فرزندی پذیرفتیم و در زندگی خود ادغام کرده ایم . اما گاهی خودمان باورهایی را شکل داده ایم . به عنوان مثال : وقتی در کودکی غالباً مورد بی مهری قرار می گرفتیم یا احساس می کردیم هیچ کس به حرف های ما گوش نمی دهد ؛ با تکرار یک وضعیت یا یک احساس خاص ، باور به عنوان مثال ، “هیچ کس به من اهمیت نمی دهد ” را در خود شکل می دهیم که  می تواند در طول زندگی اجرا شود .

 

 

3 قدم به سوی زندگی جدید

1-باورها را شناسایی کنید

 

صرف اینکه بزرگ شده ایم به این معنی نیست که ما بطور خودکار از الگوهای فکری قدیمی خلاص می شویم . اتفاقاً بر عکس ، باورها اغلب یک عمر باقی می مانند . اما فقط تا وقتیکه ناشناس باقی بمانند

بنابراین اولین کار ما این است که در مورد   “جملات مورد علاقه ”  خود اطلاعات کسب کنیم و آن ها را آشکار کرده و کشف کنیم تا بتوانیم آن ها را بررسی کنیم و راجع به آن ها پرس و جو کنیم و سؤال بپرسیم . سؤالات زیر می تواند به شما کمک کند تا اغلب باورهای ناخودآگاه خود را تشخیص دهید :

اغلب از کدام تعمیمات استفاده می کنید  . (به عنوان مثال : “همه مردان بی وفا هستند ” یا   “هیچ کس مرا جدی نمی گیرد” یا   “همه شریک زندگی دارند فقط من ندارم ”  .)

کدام اصطلاحات یا گفته ها را اغلب از زبان خانواده / دوستان خود شنیده اید و دوست دارید از کدامیک استفاده کنید . ( به عنوان مثال :  “پول بوی بد می دهد” ، “یک هندی درد نمی شناسد ” )

_ در کدام حوزه از زندگی خود راضی نیستید ؟

( مثال : منطقه دوستی . چه چیزی مانع از ادامه دوستی شما می شود ؟

نظر شما در مورد دوستی چیست ؟

آیا ممکن است در این باور “شما نمی توانید به کسی اعتماد کنید ”  نهفته باشد ، که مانع از باز بودن شما برای افراد دیگر می شود ؟

اعتقادات ، باورها ، توجهات ( تعمیمات ) خود را بنویسید و آماده باشید که خود را برای چیزهای جدید باز کنید و باورهای قبلی خود را زیر سؤال ببرید و به چالش بکشید .

به عنوان مثال ، اگر نوشتید :  “من دوستی ندارم ، هیچ کس مرا دوست ندارد ” ، پس با دقت نگاه کنید و بفهمید چه زمانی این عبارت بدون توجه به افکارتان فرو رفت و در آنجا خود را نشان داد .

چه زمانی در گذشته احساس بی مهری می کردید ؟ چه موقع ترد شدن را تجربه کرده اید ؟ آیا حتی کسی به شما گفته که شما را دوست ندارد ؟

بفهمید که این باور چگونه بوجود آمده است . دانش گام بلندی در جهت بهبودی است .

 

2- بازنگری کنید و دید تونلی را خاموش کنید

بررسی کنید که آیا این باور هنوز مرتبط است یا خیر .

به خودتان آگاه شوید که تمرکزتان را  معطوف باورهایی می کنید که بارها و بارها تأیید می شوند . این بدان معنی است که شما خود به دنبال موقعیت هایی می گردید که ثابت کنند الگوی فکر شما واقعی است . چون فکر می کنید درست است .

می توانید مانند یک دید تونلی به آن فکر کنید که تجربیاتی را که بارها و بارها باورهای شما را تأیید می کنند ، فیلتر می کند . بر عکس این بدان معناست که شما تجربیات متضاد زیادی نیز دارید که حتی آگاهانه از آن ها نیز آگاهی ندارید . زیرا شما فقط بر تغذیه باور های خود متمرکز شده اید .

بنابراین در مرحله دوم می توانید آگاهانه به دنبال شواهدی باشید که باورهای قدیمی شما را رد می کنند .بنابراین اگر به عنوان مثال، این باور را داشته اید که ” در زندگی چیزی بصورت رایگان نمی گیرید ”  سال ها بر این واقعیت متمرکز شده اید که چیزی رایگان دریافت نمی کنید ، اکنون زمان انکار این باور است .

به یاد داشته باشید زمانی را که هدیه ای دریافت کردید

چه موقع کار خوبی برای شما انجام داده است ؟

چه موقع کسی شما را خوشحال کرد ؟

حالا اگر دقیقاً این باور را داشتم که در زندگی چیزی رایگان دریافت نمی شود ، پس من بطور آگاهانه شرایط زیر را به خودم یادآوری می کنم :

  • من یک تکه سوسیس را در قصابی هدیه می گرفتم د
  • فرزندانم همیشه یک بسته پاستیل خرسی از فروشگاه سخت افزار هدیه می گیرند .
  • زنی که پشت صندوق پول نشسته است ، به من لبخند می زند ، این یک هدیه است .
  • مرد روز گذشته در پارکینگ بلیط معتبر پارکینگ خود را به من داد .
  • در داروخانه ، من همیشه گلوکز بسته بندی شده دریافت می کنم .
  • مربی سگ من زمان زیادی را در خارج از جلسه آموزش صرف می کند تا بصورت رایگان به سؤالات من پاسخ دهد .
  • دوست من اغلب به من توصیه های خوبی می کند که برای من کمک کننده است .
  • مادرم برای من شکلات مخصوصی آورده که اخیراً در مورد آن صحبت کردیم .
  • عشق خوانواده ام ، یک بغل ، یک بوسه ، یک حرکت دوست داشتنی ، هدیه داده شده است .

 

و در حالیکه آنچه را که به من داده شده است یادداشت می کنم و به یاد می آورم ، برای من کاملاً واضح است که باورهای من کاملاً اشتباه است . از این به بعد من یک باور جدید دارم و آن این است که  “زندگی پر از هدیه است ” .

و می توانید سه برابر حدس بزنید که در آینده به طور خودکار توجه خود را به چیزهایی معطوف می کنم ، به خداوند ، به بسیاری از هدیه های زندگی برای من .

اگر برای خود روشن کرده اید که کدام باورها مانع شما می شوند ، شما را فلج می کنند ، شما را عقب نگه می دارند و لذت شما را از زندگی کاهش می دهند ، سپس به دنبال شواهدی باشید  که نشان می دهد این باورها اعتبار خود را از دست داده اند .

اگر فکر می کنید نمی توانید  ” چیزی را تحت کنترل داشته باشید” یا  “یک شکست خورده و  نا امید ”  هستید ، به دنبال اتفاقاتی در زندگی خود باشید که  به چیزی دست پیدا کرده اید ، جایی که موفق بوده اید .

یک دفترچه یادداشت موفقیت بسازید که در آن درج کنید ، که چه موفقیت هایی داشتید که می توانستید در آن روز جشن بگیرید .و آگاهانه و با تمرکز بر روی زندگی خود موفقیت بیشتری را به زندگی خود جذب کنید و در نتیجه درهای موفقیت را به روی خود باز کنید و برای آن آماده شوید .

 

اگر نتوانید شواهدی بر خلاف آن انجام دهید چکار می کنید

 

اگر هیچ نمونه متضادی برای باورهای خود پیدا نکردید ( به عنوان مثال ، اگر فکر می کنید   “هیچ کس مرا دوست ندارد ” ) در این صورت از خودتان بپرسید که آیا عکس این هم می تواند باشد ؟ بنابراین آیا این امکان وجود خواهد داشت که کسی شما را دوست خواهد داشت ؟ )

وظیفه شما این است که هر روز به دنبال شواهدی بگردید و حتی خودتان فعالانه آن را اثبات کنید که دقیقاً بر عکس این باور درست است . هر چه بیشتر اطمینان حاصل کنید که باور جدیدتان تآیید می شود ، بیشتر در زندگی شما نمود پیدا می کند .

مهم نیست چه باوری بر شما تأثیر منفی می گذارد ، آن ها را تغییر دهید . آن ها را تصحیح کنید . آن ها را رد کنید . به خودتان ثابت کنید که این باور ها دیگر بروز نیستند تا بتوانید با اعتقاد راسخ آن ها را کنار بگذارید . فایده ای ندارد که فقط الگوهای فکری منفی خود را به الگوی مثبت تبدیل کنید . باید بتوانید خودتان را باور کنید . بنابراین به دنبال مدارکی ( شواهد ) باشید ، که خودتان را متقاعد کنید .

 

3- باورهای منفی خود را دوباره بنویسید

ا وقتی باور های منفی خود را شناختید و آن ها را به عنوان یک دروغگو در معرض دید قرار دادید ، اکنون می توانید باورهای خود را به روشی جدید و مثبت طراحی کنید یا تغییر دهید .

در اینجا چند مثال وجود دارد :

من جذاب نیستم ! – > افرادی هستند که مرا جذاب می دانند . احساس همه برای جذابیت متفاوت است . به همین دلیل همیشه افرادی هستند که فکر می کنند من زیبا هستم .

موفق نمی شوم ! – > من در زندگی خود چند مانع را پشت سر گذاشته ام و همیشه موفق می شوم .

من محبوب نیستم – > افرادی که مناسب من هستند دوست دارند با من باشند .

نمی توانید به کسی اعتماد کنید ! – > من با افرادی مواجه شده ام که ارزش اعتماد و صداقت را دارند . افراد خوب زیادی وجود دارند .

از آنجا که قبلاً به دنبال شواهدی برای اثبات باورهای مثبت خود بوده اید ، می توانید آگاهانه حقیقت را در این جملات احساس کرده و آن را به عنوان واقعیت بپذیرید .

اگر باورهای تازه فرمول شده خود را بارها و بارها بخوانید ، به عمق فاجعه پی می برید . تا زمانی که آن ها به سطح آگاهی شما برسند و شما بتوانید روز به روز آن ها را در زندگی خود بشناسید . بنابراین این بدان معنی است که شما به طور آگاهانه شواهد بیشتری پیدا می کنید ، مبنی بر اینکه محبوب هستید ، در بسیاری از کارها موفق هستید ، می توانید به مردم اعتماد کنید و غیره .

بنابراین شما بر باورهای مثبت خود متمرکز شده اید و در عین حال چیزهای مثبت و بیشتری را در زندگی خود ترسیم می کنید .

 

باور های منفی یا مثبت ، هر دو کار می کنند 

 

مهم نیست چه باوری دارید ، حق با شما خواهد بود .زیرا آنچه را که باور دارید روز به روز تغذیه می کنید و آن را قوی تر و قدرتمند تر می سازید .

زیرا انرژی خود را به آنچه باور دارید می دهید ؛ این همان چیزی است که شما بر آن تمرکز می کنید و بنابراین  آنچه را که باور دارید بارها و بارها تأیید می شود .

امروز می توانید تصمیم بگیرید که کدام باور ها باید در زندگی شما کار کنند . و شما می توانید بطور آگاهانه تصمیم بگیرید که خوشبختی ، شادی ، نشاط ، لذت و عشق را به زندگی خود جذب کنید .

هر روز که باور های مثبت و جدید خود را در زندگی بگنجانید ، زندگی به شما شواهد بیشتری می دهد که نشان میدهد حق با شماست . و آن را تشخیص خواهید داد و می توانید از آن لذت ببرید .

از زندگی لذت ببرید ، احساسش کنید ، دوست داشته باشید و مثبت زندگی کنید ! با قرار دادن تمرکز روی آن ، چیزهای خوب را تقویت کنید و از زندگی سرشار از لذت بهره ببرید .

 

نویسنده : زابینه برومکامپ

بازگردان فاطمه پوراسماعیل

کوچ نویسندگی و تعادل کار و زندگی

5 دیدگاه دربارهٔ «باورهای منفی : سه گام برای رهایی شما»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *